روایت دیدار | لاله های لرستان...
پدر شهید روحالله عجمیان و برادر شهید وارد شدند و آن وسطها نشستند. خودم را به پدر شهید رساندم و کنار پایش زانو زدم. همیشه به آرامش و صبوری این مرد غبطه میخورم. این حال از کجا نشأت گرفته؟
سلام و احوال پرسی کردم و بی مقدمه سر حرف را باز کردم.
 قبلا هم به دیدار آمدهاید؟
 لبخندی گوشه لبش نسشت و گفت: دیروز هم یک ساعتی همراه با بعضی شهدای اغتشاشات پارسال خدمت آقا بودیم!
برادر شهید انگارکه میخواست کسی صدایش را نشنود آرام گفت: عبا و چفیه و انگشتر از آقا گرفتیم! عبای ایشان به من رسید!
 خوش به حالتان.
رو به پدر شهید گفتم: از روح الله بگویید.
 از سال ۹۵ میخواست برود مدافع حرم بشود. مدام پیگیر بود برود سوریه.
یکهو انگار چیزی یادش افتاده باشد حرفش را قطع کرد و با تأکید گفت: از تمام برادران لرستانیام تشکر میکنم. قدردان همه هستم. سر من را برزکردند در کشور. چند ثانیه طول کشید تا معنی جمله اش را متوجه شوم. خودش توضیح داد: سر بلندم کردند. در مراسمات مختلف. در روزهایی که مراسمات شهادت روحالله بود...
مکثی کرد و ادامه داد: افتخار میکنم که لُر هستم.
باز هم مکثی کرد و اشک در چشمانش حلقه زد و بغض توی گلویش نشست و با صدای بریده گفت: دلم خیلی برایش تنگ میشود. ولی خودش میخواست، راهش درست بود. با اینحال تا آخر عمر غم دارم.
کم مانده بود گریه کنم ولی به سختی خودم را کنترل کردم. فکر کردم شاید گریه من داغ دل آنها را بدتر کند.
خواستم یک جمله برای مردم بگوید:
 امیدوارم مردم پیرو خط رهبر باشند. مردم و مسئولین گوش به حرف آقا باشند و این راه را دنبال کنند و احترام خون شهدا را نگه دارند.

#لاله_های_لارستان
#استان_لرستان
#دیدار_رهبری
#شهید_روح_الله_عجمیان
#یاحسین
#یازینب
#یازهرا
#یاعلی
#یاحسن
#یامهدی
#یاعباس
#یا_اباالفضل
#یاعلی_اکبر
#یارقیه
#یاعلی_اصغر
#غریب_گیر_آوردنت
#اغتشاشگران_داعشی
#پدر_شهید
#برادر_شهید
سلام و احوال پرسی کردم و بی مقدمه سر حرف را باز کردم.
 قبلا هم به دیدار آمدهاید؟
 لبخندی گوشه لبش نسشت و گفت: دیروز هم یک ساعتی همراه با بعضی شهدای اغتشاشات پارسال خدمت آقا بودیم!
برادر شهید انگارکه میخواست کسی صدایش را نشنود آرام گفت: عبا و چفیه و انگشتر از آقا گرفتیم! عبای ایشان به من رسید!
 خوش به حالتان.
رو به پدر شهید گفتم: از روح الله بگویید.
 از سال ۹۵ میخواست برود مدافع حرم بشود. مدام پیگیر بود برود سوریه.
یکهو انگار چیزی یادش افتاده باشد حرفش را قطع کرد و با تأکید گفت: از تمام برادران لرستانیام تشکر میکنم. قدردان همه هستم. سر من را برزکردند در کشور. چند ثانیه طول کشید تا معنی جمله اش را متوجه شوم. خودش توضیح داد: سر بلندم کردند. در مراسمات مختلف. در روزهایی که مراسمات شهادت روحالله بود...
مکثی کرد و ادامه داد: افتخار میکنم که لُر هستم.
باز هم مکثی کرد و اشک در چشمانش حلقه زد و بغض توی گلویش نشست و با صدای بریده گفت: دلم خیلی برایش تنگ میشود. ولی خودش میخواست، راهش درست بود. با اینحال تا آخر عمر غم دارم.
کم مانده بود گریه کنم ولی به سختی خودم را کنترل کردم. فکر کردم شاید گریه من داغ دل آنها را بدتر کند.
خواستم یک جمله برای مردم بگوید:
 امیدوارم مردم پیرو خط رهبر باشند. مردم و مسئولین گوش به حرف آقا باشند و این راه را دنبال کنند و احترام خون شهدا را نگه دارند.

#لاله_های_لارستان
#استان_لرستان
#دیدار_رهبری
#شهید_روح_الله_عجمیان
#یاحسین
#یازینب
#یازهرا
#یاعلی
#یاحسن
#یامهدی
#یاعباس
#یا_اباالفضل
#یاعلی_اکبر
#یارقیه
#یاعلی_اصغر
#غریب_گیر_آوردنت
#اغتشاشگران_داعشی
#پدر_شهید
#برادر_شهید
۶.۸k
۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.